سوسن بازرگان
3ـ1. اندیشه
های اصلاحی شیخ محمد عبده
4ـ1. اندیشه
های عبده در تقریب مذاهب
1ـ5-2. تأسیس
«آکادمی تحقیقات اسلامی»
3ـ5-2. ارائه
راهکار علمی برای حل برخی مشکلات دولت آلمان غربی
1ـ 6-2.
محکومیت کشتار مردم ایران در پانزده خرداد
2ـ 6-2. تقبیح
به رسمیت شناختن اسرائیل
7-3. نقش شیخ
شلتوت در ایجاد وحدت
2-7-2. ارتباط
با علمای شیعه و فتوای تاریخی
4-7-2. تأیید
نظریهی شیعه در باب حدیث ثقلین
3ـ 4ـ3. وحدت
اهل باطل و تفرقه اهل حق
امروزه وجود وحدت در جهان اسلام از مهمترین مسائل مورد نیاز برای
مسلمانان است. در طول تاریخ بزرگان فراوانی از میان شیعه و اهل سنت قدم در وادی
ایجاد وحدت نهاده و خدمات فراوانی
انجام دادند. این نوشتار به بررسی اقدامات حرکتآفرین سه تن از بزرگترین
طلایهداران وحدت در جهان اسلام که از میان اهل سنت برخاستهاند، خواهیم
پرداخت. بر اساس مهمترین یافتههای این تحقیق، شیخ محمدعبده، شیخ محمود
شلتوت و شیخ محمد غزالی با نگاهی کلان و جامع به جهان اسلام، نقش مهمی در ایجاد
وحدت داشتهاند که در این میان نقش شیخ محمود شلتوت چشمگیرتر
است.
اهمیت وحدت امت اسلامی و تقریب اندیشه ها و رفتارها از موضوعاتی است که
علاوه بر ضرورت عقل و وجدان، آیات قرآن و احادیث و سیره نبوی نیز گویای آن است.
در طول تاریخ وحدت شاخصِ عزت و انس بوده و هر زمان اختلاف ایجاد شده اقتدار
مسلمین خدشه وار شده و دشمنان توانسته اند برآنها تفوق یابند. در رسیدن به وحدت
عوامل گوناگونی مؤثر است که مهمترین آنها آشنایی با اندیشه منادیان تقریب است.
در سال 1947 م حرکت تقریب میان مذاهب اسلامی به همت استاد علامه آیت الله
شیخ محمدتقی قمی که از سوی مرحوم آیت الله بروجردی از قم به قاهره اعزام شد، جان
تازهای به خود گرفت و موجب واکنش متقابل از سوی علمای اهل سنت شد.
در این تحقیق به بررسی اقدامات وحدتآفرین سه نفر از منادیان تقریب از
علمای اهل سنت یعنی شیخ محمد عبده،
شیخ محمود شلتوت و شیخ محمد غزالی خواهیم پرداخت.
شیخ محمد عبده، یکی از شخصیت هایی است که نه فقط در مصر سلسله جنبان نهضت
های اصلاحی و تربیتی بود بلکه شعاع تأثیر افکار و آثار او همه جهان اسلام به ویژه
مصر، مغرب، الجزایر، تونس، مراکش، شام، سوریه، لبنان، فلسطین، شبه قاره هند، ایران
و عراق را در برگرفت. اغلب مصلحان و اندیشمندان و مجاهدان عالم اسلام از جمله سید
قطب، سید محمود طالقانی، دکتر علی شریعتی و ... تحت تأثیر افکار عمیق وی قرار گرفته
اند. او نامدارترین مرید «سید جمال الدین اسدآبادی» بود؛ ولی ارج و آوازه او نزد
اهل سنت از آن رو بلند است که نه تنها در احیای فکر دینی و انطباق آن با مبانی عقلی
کوشید؛ بلکه از تجدد خواهی دینی برای اصلاح پاره ای از وجوه زندگی اجتماعی مصر بهره
جست.[1]
عبده در سال 1266 هـ . ق از خانوادهای متوسط در روستای «محله نصر»
واقع در کبیره در مصب رود نیل زاده شد. پدر او مفتی سرزمین مصر بود و خانواده او به
دانشوری و پارسایی معروف بودند. پدر عبده به کشاورزی اشتغال داشت. شیخ محمد عبده به
ورزش و بازی های پهلوانی دل بسته بود، ولی در سن سیزده سالگی به اجبار پدرش به
«جامع احمدی» در طنطا رفت که پس از «جامع الازهر» معتبرترین مرکز تعلیم معارف
اسلامی در مصر به شمار می رفت. درسهای این مدرسه عبده را از درس خواندن
بیزارتر کرد.
شیخ درویش ـ دایی پدر عبده ـ عارفی وارسته بود که خط فکری و اخلاقی تازه ای
به عبده داد و او را به درس و تحصیل علاقه مند ساخت.
در سال 1282 هـ . ق به دانشگاه الازهر رفت. تاریخ و قدمت این دانشگاه به
حدود سال 350 تا 360 هـ . ق بر می گردد که به دست سردار نیرومند المعز لدین الله (چهارمین خلیفه
فاطمی) پس از فتح مصر ساخته شد. چون خلفای فاطمی شیعه بودند آن مسجد را به افتخار
نام مبارک حضرت زهرا (سلام الله علیها) «جامع الازهر» نامید و آنجا به مرکز علوم
مذهبی شیعیان اسماعیلی شد. اما به مرور زمان ریاست آن به دست حنفی ها افتاد.[2]
مهمترین اساتید وی عبارتاند از:
الف. شیخ درویش: وی اولین مربی و اصلی ترین استاد محمد عبده به شمار می
رود.
ب. سید جمال الدین اسدآبادی: تأثیر گذارترین فرد بر شیخ عنده این استاد
بود. که سالهای زیادی را با هم بودند.
ج. شیخ حسن الطویل: وی در علوم عقلی مهارت بالایی داشت. از آنجا که در
دانشگاه الازهر، علوم عقلی تدریس نمی شد، محمد برای فرا گرفتن این علوم از جمله
منطق و فلسفه به محضر ایشان رفت.
همچنین معروفترین شاگردان محمد عبده عبارتاند از:
الف. محمد رشید رضا: وی اهل سوریه بود. از مهمترین خدمات رشیدرضا در تبلیغ
عقاید تجدد خواهان تأسیس مجله «المنار» بود. او در راه اتحاد مسلمین و تقریب مذاهب
گام مؤثری برداشت.
شهید مطهری در مورد او می گوید: او خود را ادامه دهنده سید جمال و عبده می
داند؛ ولی او تحت تأثیر افکار ابن تیمیه و محمدبن عبدالوهاب بود و بیش از آن که
مبلغ اصلاح باشد مبلغ وهابیگری بود.
علامه امینی در کتاب معروف «الغدیر» از روش ضد شیعی رشید رضا بحث کرده و
نادرستی داوری های او را نشان داده است. او اتهاماتی از قبیل تحریف قرآن را به
شیعیان نسبت میدهد.
ب. سعد زغلول؛
ج. طه حسین؛
د. شیخ محمد مصطفی المراغی؛
هـ. شیخ مصطفی عبدالرزاق.[3]
عبده با سید جمال در دو جهت اختلاف نظر داشت: یکی اینکه سید انقلابی فکر می
کرد و عبده طرفدار اصلاح تدریجی بود، دیگر اینکه سید مبارزه با استبداد و استعمار
را در رأس برنامه های خود قرار داده بود و معتقد بود اول باید ریشه ی این ام الفساد
را کنده و دور انداخت، ولی عبده در اواخر عمر بعد از جدا شدن از سید معتقد بود که
آموزش و تربیت دینی جامع، بر آموزش و پرورش سیاسی و حرکت سیاسی مردم تقدم دارد.
عبده وجه سیاست گریزی پیدا کرد، اما سید تا پایان عمر رجل سیاسی باقی ماند. شیوه
فکری و داوری سیاسی عبده در همه حال محافظه کارانه و اعتدالی بود.
مشی سیاسی و اجتماعی او از برخی متفکران اروپا به ویژه «هربرت اسپنسر» و
«لئون تولستوی» متأثر بود. وی کتاب «تربیت» اسپنسر را به عربی برگرداند،
عبده از افکار اسپنسر برای نوسازی نظام آموزشی مصر بهره جست.
یکی دیگر از دغدغه های عبده اصلاح نظام آموزشی مدارس اسلامی بود. شیخ محمد
عبده زمانی که به ریاست دانشگاه الازهر برگزیده شد در این سالها توانست به اقداماتی
از جمله تغییر متون درسی مبادرت ورزیده و با تشویق دانش آموختگان الازهری به تألیف
مقالات تحقیقی، الازهر را در مسیر بهره گیری از دانش های نوین و آموزشهای
سودمند قرار داد.[4]
استاد شهید مطهری درباره شیخ محمد عبده می گوید:
عبده همان دردهایی که سید جمال تشخیص داده بود احساس می کرد. چیزی که عبده
را از سید جمال متمایز می کرد توجه خاص عبده به بحران اندیشه مذهبی مسلمانان در اثر
برخورد با تمدن غربی و مقتضیات جدید جهان است که مسلمانان در اثر رکود چند ساله،
آمادگی درستی برای مقابله با این بحران نداشتند. او در جستجوی راه حلی بود که از
طرفی در اثر جمود فکری و قشری مآبی برخی علمای دینی، اسلام مانع پیشرفت و تکامل
جامعه مصری تلقی نشود و از طرف دیگر با نام انطباق اسلام با علم، افراط کاری صورت
نگیرد، اصول و مقررات اسلام با ذوق و سلیقه روز تطبیق داده نشود. از این رو عبده
مسائلی را طرح کرد که سید جمال طرح نکرده است، از قبیل فقه مقارن از مذاهب
چهارگانه، دخالت دادن مبانی فلسفه حقوق در اجتهاد، ایجاد نظام حقوقی جدید در فقه که
پاسخگوی مسائل روز باشد ... . عبده مانند سید جمال در پی وحدت دنیای اسلام بود و با
تعصب های فرقه ای میانه خوشی نداشت وقتی که به قول خودش نهج البلاغه را کشف کرد
درصدد شرح و نشر آن برآمد و در تحشیه و پاورقی به همه آن کتاب حتی به خطبه هایی که
علیه خلفا بود درنگ نکرد، همچنان که از ستایش بلیغ و بی مانند سخنان علی (علیه
السلام) خودداری ننمود.[5]
شیخ محمد عبده در رویارویی با غرب عقیده داشت که باید به اسلام راستین
بازگشت که اگر چنین شود، تمامی مشکلات جامعه اسلامی حل خواهد شد.
عبده درباره وهابیت عقیده داشت که آن ها در بعضی مسائل اسلامی غلو می کنند
به طوری که برای سایر مسلمین قابل قبول نیست و نمی توانند عقاید آن ها را
بپذیرند.[6]
او دارای تعصب فرقه ای نبود و عقیده داشت مذاهب اسلامی و حتی فراتر از آن
ادیان الهی باید با یکدیگر وحدت داشته و با هم همکاری نزدیکی داشته باشند.
هنگامی که در بیروت به سر می برد، کانونی را در آن شهر به نام «جمعیة
التقریب بین الادیان و المذاهب» ایجاد کرد که عده زیادی از علما و ادبا در آن شرکت
می کردند و مسیحیان نیز به این مجالس می آمدند. وی در این کانون در مورد وحدت ادیان
الهی سخن می گفت.[7]
مهمترین تألیفات وی عبارتاند از:
1ـ5-1. تفسیر المنار: محمد رشید رضا از جمله حاضران و شرکت کنندگان در جلسات تفسیر عبده بود و
نکات تفسیری استاد را یاد داشت می کرد و پس از آن که استاد ملاحظه می فرمود در
«مجله المنار» به چاپ می رسانید این تفسیر تا آیه 126 سوره نساء پیش رفت و در اثر
فوت استاد ناتمام ماند.
شیخ محمد عبده در این تفسیر، اهمیت زیادی برای اخلاق قائل است و هدف او از
این تفسیر تأکید بر جنبه های هدایتی و ارشادی و اخلاقی قرآن است.
2ـ5-1. شرح بر نهج البلاغه: او معتقد بود سخن امام علی بن ابیطالب 7 بلیغترین سخنان بعد از کلام
خدای تعالی و گفتار پیامبر (صلی الله علیه و آله) است.[8]
3ـ5-1. الواردات: این کتاب در قالب یک کتاب عرفانی نوشته شده است و به اثبات واجب الوجود و
سپس صفات و کمالات حق را بازگوی می کند.
4ـ5-1. حاشیه بر العقائد العضدیه: این اولین اثر وی در مورد علم کلام است که با الهام از درس های سید جمال
الدین اسدآبادی نوشته شده است.
5 -5-1. رساله الرد علی الدهریین: این کتاب که پیرامون رد ادعاهای طبیعون و مادیون بحث می کند.
6 -5-1. رساله التوحید: پیرامون شناخت خداوند و معرفت به او است.
7 -5-1. مقتبس السیاسه: این کتاب که نشانگر علاقه وافر او به کتاب شریف نهج البلاغه است پیرامون
نامه امام علی (علیه السلام) به مالک اشتر و شرح آن است.
شیخ محمدعبده سرانجام در 8 جمادی الاولی سال 1323 هـ . ق در سن 56 سالگی
فوت نمود.[9]
وی از علمای آزاد اندیشی است که با صدور فتوای تاریخی اش مبنی بر جواز
پیروی از مذهب شیعه نه تنها نام خود را در عالم اسلام جاودانه ساخت بلکه مؤثرترین
گام را در راه وحدت شیعه و سنی برداشت.
محمود شلتوت در روز پنجم شوال سال 1310 هجری قمری در روستای «منشاه نبی
منصور» از توابع بخش «ابنای البارود» یکی از مناطق کشور مصر در خانواده ای عالم
پرور و ادیب دیده به جهان گشود. هنوز هفت بهار از سن محمود نگذشته بود که پدرش دار
فانی را ودا کرد و عمویش سرپرستی او را بر عهده گرفت. از همان ابتدا آثار نبوغ و
استعداد وافر در کارهایش هویدا بود، لذا عمویش او را برای کسب علم و معارف اسلامی،
به مکتب خانه روستا فرستاد.
از مقررات مکتب خانه مصر این بود که دانش آموز قبل از خواندن دروس ادبیات
باید کل قرآن را حفظ کند. محمود هم مانند سایر دانش آموزان در مدت کمی کل قرآن را
حفظ کرد.
در سال 1328 هـ . ق برای کسب مدارج عالی علم، به شهر اسکندریه هجرت و در
دانشکده اسکندریه به مشغول تحصیل گردید.
نبوغ علمی و استعداد درخشان وی مورد تعجب اساتید و دانشجویان قرار گرفت و
در سال 1341 پس از اتمام تحصیلات به عنوان استاد در همان دانشکده مشغول تدریس
گردید.
این سالها مقارن با انقلاب مردم به رهبری «سعد زغلول» بود که مردم مصر
به حمایت از سعد زغلول و مبارزه با اشغالگران می پرداختند. شلتوت نیز به وظیفه
انقلابیِ خود عمل کرد و با زبان و قلمش در خدمت انقلاب مردم مصر بود.
در سال 1360 هجری قمری ریاست دانشگاه الازهر را بر عهده شیخ محمد مصطفی
مراغی بود. وی تأثیر عقیدتی شگرفی بر شلتوت داشته است. مراغی هنگامی که مقاله ای از
شیخ شلتوت مطالعه کرد و به عمق اندیشه، تسلط بر ادبیات عرب و چیره دستی او بر
نویسندگی پی برد، او را برای تدریس در سطوح بالای دانشگاه الازهر دعوت کرد. موفقیت
های پی در پی او باعث شد که در سال 1361 هـ . ق به عنوان مدرس مرحله تخصصی دانشگاه
الازهر انتخاب شود.[10]
از جملهی اساتید معروف وی میتوان به استاد شیخ الجیرادی، استاد
عبدالمجید سلیم و استاد محمد مصطفی مراغی اشاره کرد. استاد عبدالمجید سلیم از
شاگردان امام محمد عبده به شمار می رود. وی دارای دو ویژگیِ صراحت و شجاعت بود.
عبدالمجید سلیم یکی از بنیانگذاران جماعت تقریب مذاهب اسلامی و از فعالترین
اعضای آن جماعت بود و مدتی ریاست الازهر را بر عهده داشت. وی در سال 1368 هـ . ق
هنگامی که دید حکومت می خواهد در شؤون الازهر دخالت کند از ریاست آن استعفا داد،
رئیس دیوان دربار از این عمل او به شدت عصبانی شد و او را تهدید کرد، شیخ در جواب
گفت: تا زمانی که میان خانه ام و مسجد در حرکتم خطری مرا تهدید نمی
کند.
شیخ امام محمد مصطفی مراغی نیز از خالص ترین برادران و مریدان شیخ محمد
عبده بود. شیخ محمود شلتوت استاد خود را این گونه می ستاید: هر آنچه شیخ مراغی داشت
از علم و عقل و اندیشه به خاطر این بود که شاگرد شیخ محمود عبده
بود.
همچنین شیخ محمود شلتوت شاگردان فراوانی داشت که مهمترین آنها عباس
محمود عقاد ـ شاعر، مجدّد، نقاد، و روزنامه نگار معروف مصری ـ و شیخ علی عبدالرزاق
بودند.[11]
شیخ شلتوت در سال 1383 هـ . ق از طرف ریاست جمهوری وقت به عنوان رئیس
دانشگاه الازهر انتخاب گردید وی در مدت ریاست در الازهر خدمات شایانی به دانشگاه
الازهر و اسلام انجام داد.
از مهمترین برنامه های او در دانشگاه الازهر دوری از تعصبات فرقه ای و
مذهبی بود. هنگامی که خبرنگار از وی سؤال کرد که: وظیفه و هدف دانشگاه الازهر در
دوره جدید چیست؟ شیخ محمود شلتوت جواب داد:
مهمترین هدف اساسی در برنامه من عبارت است از پیکار با تعصبات و تحقیق و
بررسی علوم دینی در محیطی پر از صفا و برادری، و نیز یافتن بهترین راهی که بتوان به
تحکیم روابط دین و ایمان خدمتی کرد و پیروی از دلیل قوی از هر امتی که بدرخشد. اگر
مسلمانان به این مطالب جامه عمل بپوشانند نیرویی بس بزرگ تشکیل می دهند که می
توانند با فراغت و آسودگی به بالابردن شأن و منزلت خود بپردازند و از بار مشکلات
گذشته که مولود تعصب بود رهایی یابند و در جهان همچون یک روح در پیکرهای مختلف در
آیند.[12]
گفتنی است از مهمترین اقدامات او در هنگام ریاست در دانشگاه الازهر، تدریس
فقه شیعه در کنار مذاهب اهل سنت بود. از دیگر برنامه های شیخ محمود شلتوت در آن
دوران، برگزاری مراسم عزاداری در روز عاشورا در صحن دانشگاه الازهر بود. این موضوع
عشق و علاقه وافر او را به اهل بیت به خصوص امام حسین (علیه السلام) نشان می دهد.
شلتوت از معدود علمای اهل سنت است که معتقد بود نیاز امروز در فقه و عقاید
دین غیر از نیاز دیروز است، از این رو به بازبودن باب اجتهاد باور داشت.
همچنین او با مطالعه کتب فقهی شیعه متوجه شد برخی از احکام فقه شیعه از
جمله قانون احوال شخصیه و حقوق خانواده از قبیل طلاق، ارث، ازدواج، از لحاظ ادله بر
فقه اهل سنت برتری دارد.
برخی از آثار او عبارتاند از:
1.
تفسیر القران الکریم: روش این تفسیر سنتی ـ عقلی
است.
2.
من توجیهات الاسلام: در این کتاب به بیان موضعگیری های اسلام درباره
پاره ای از مشکلات جامعه می پردازد.
3. الفتاوی: این کتاب مجموعهای از سؤالات فقهی است که در طول حیات شیخ
محمود از او پرسیده شده است.
4. من
هدی القرآن: این کتاب در پنج فصل به نام های «الی القرآن الکریم، منهج القرآن فی
نباء المجتمع، القرآن و المرأه، الاسلام و العلاقات الدولیه، فی السلم و الحرب
تدوین شده است.
5. الاسلام عقیده و الشریعه: این کتاب یکی از مهمترین کتابهای شلتوت
است.
6. الی القرآن الکریم: در این کتاب مباحثی در مورد تهذیب و تزکیه نفس می
باشد.
7. مقارنه المذاهب فی الفقه.
شیخ شلتوت فعالیتهای علمی فراوانی انجام داد که برخی از آنها
عبارتاند از:
در این مؤسسه که به وسیلهی شلتوت تأسیس گردیده نمایندگان تمامی مذاهب
اسلامی گرد هم می آیند و دربارهی موضوعات مختلف اسلامی، به بحث و بررسی می
پردازند.
شیخ محمود شلتوت از طرف دانشگاه الازهر در سال 1359 هـ . ق به عنوان عضوی
از هیأت نمایندگی الازهر به کنفرانس بین المللی «لاهه» که در کشور هلند برگزار شد
انتخاب گردید و در این کنفرانس شرکت نمود.
شلتوت در این کنفرانس مقاله ای تحت عنوان «المسؤولیه المدنیه و الجنائیه فی
الشریعه الاسلامیه» ارائه کرد. مقاله وی از نظر علمی و ادبی در سطح بالایی قرار
داشت و مورد قبول و تقدیر اعضای کنفرانس قرار گرفت. همچنین دو ماده از مواد پایانی
کنفرانس از همین مقاله تهیه و به تصویب رسید:
الف) قوانین اسلامی به عنوان منبعی از منابع قانونگذاری عمومی روز اعتبار و
ارزش دارد.
ب) ارزش و اعتبار قوانین اسلامی که صلاحیت پیشرفت را دارد قائم به ذات خود
است و از منبع دیگری اخذ نشده است.[13]
دولت آلمان غربی طی نامه ای از شیخ محمود شلتوت شیخ دانشگاه الازهر خواست
تحقیق کاملی از بحث تعدد زوجات در اسلام برای آن دولت بفرستد تا شاید با استفاده از
آن، مسأله برتری تعداد زنان بر مردان را در آن کشور حل کند. شیخ محمود شلتوت تحقیقی
در این باره نوشته و مقرر گردید تا آن تحقیق به سه زبان انگلیسی، آلمانی و فرانسه
ترجمه شود. آن روزها برخی نشریات نوشتند که تحقیق شلتوت اولین بحثی است که مسأله
ازدواج و افزایش زنان را در آلمان حل خواهد کرد.[14]
از دیگر فعالیتهای علمی
او میتوان به عضویت در کمیسیون تفسیر رادیویی، عضویت در کمیته فتوای الازهر،
عضویت در انجمن علمای طراز اول مصر و عضویت در فرهنگستان زبان عربی مصر اشاره
کرد.
شیخ محمود شلتوت در مسائل سیاسی نیز ساکت نبود و نظریات خود را اعلام
میکرد. برخی از آنها عبارتاند از:
در روز 15 خرداد سال 1342 هـ .
مردم شریف و انقلابی ایران در اعتراض به دستگیری رهبر و مرادشان امام خمینی
(ره) به خیابان آمده و علیه رژیم شاه شعار دادند.
به جرأت می توان گفت که این حرکت مهمترین حرکت و در واقع آغاز انقلاب
اسلامی ایران بود. شاه که می ترسید حاکمیت ایران را از دست بدهد به اسدالله علم
نخست وزیر وقت اختیار تام داد که این غائله را ختم کند. ارتش و نیروهای امنیتی با
بی رحمی تمام به طرف تظاهر کنندگان تیراندازی کرده و عده زیادی از علما و مردم را
به خاک و خون کشیدند.
این اقدام وقیحانه مورد اعتراض برخی از روشنفکران مسلمان در سراسر جهان
گردید از جمله شیخ محمود شلتوت 6 روز پس از واقعه 15 خرداد، نامه ای نوشت و از عموم
مسلمانان خواست که علمای مجاهد ایران را که به جرم دفاع از حق به زندان کشیده شده
اند، پشتیبانی نمایند. او در این اعلامیه دستگیری علما و اهانت به ساحت مقدس آنان
را داغ ننگی بر جبین بشریت شمرد و طی تلگرافی خطاب به شاه رسماً خواست از تجاوز به
حریم روحانیت و علمای اسلام، خودداری نماید و بازداشت شدگان از علما و مردم مسلمان
را هر چه زودتر آزاد سازد.[15]
با تلاش های پیگیر آمریکا و انگلیس در سال 1326 هـ . ش مجمع عمومی سازمان
ملل طرح پیشنهادی مبنی بر تقسیم سرزمین مقدس فلسطین به دو منطقه یهودی نشین و
مسلمان نشین را به تصویب رساند و پنج ماه بعد دولت اسرائیل تأسیس گردید و سپس برخی
از کشورها دولت غاصب اسرائیل را به رسمیت شناختند. محمدرضا، شاه ایران هم از جمله
این افراد بود. در ایران و در جهان عرب علمای مسلمان نسبت به این موضوع حساسیت نشان
دادند. شیخ محمود شلتوت نیز اقدام دولت ایران را تقبیح کرد.[16]
به جرأت میتوان گفت که حفظ وحدت میان مسلمانان جهان مهمترین
دغدغهی شیخ شلتوت بود.
شلتوت مسلمانان را مانند خانواده واحد می داند و کتاب خدا و سنت رسول الله
6را وجه اشتراک همه مذاهب می داند. او ترک تعصب و حقیقت خواهی را از عواملی می داند
که وحدت را استوار می سازد. او معتقد است هرگز نباید کسی تصور کند که به حقیقت مطلق
و تردید ناپذیر دست یافته و بر دیگران حتماً لازم است که از او پیروی کنند.
ایشان با اشاره به نقش ممتاز علما درباره وحدت اسلامی همه آنها را به وحدت
فرا می خواند شلتوت اختلاف رأی را امر طبیعی و ضرورتی اجتماعی می دانست و آن را با
اختلافی که منجر به تعصبات مذهبی و جمود فکری شود متفاوت می دانست.
وی معتقد بود تعصب، رشته پیوند مسلمانان را قطع می کند و دشمنی و کینه را
در دلها می رویاند. ولی اختلاف به سبب حقیقت پژوهی، با احترام به آراء و
اندیشه های مخالفان ستودنی و قابل پذیرش است.[17]
جماعت تقریب مذاهب اسلامی در کشور مصر و در شهر قاهره در سال 1360 هـ . ق
با هدف تقریب بین مذاهب اسلامی تأسیس گردید. شیخ شلتوت یکی از مؤسسان این مجموعه
بود. وی برای تثبیت اندیشه تقریب گامهای مؤثری برداشت و با ادبیات نیرومند و
تفسیر قرآن کریم و فقه مقارن، نهال تقریب را آبیاری و تنومند
ساخت.[18]
ایشان با آیت الله بروجردی و آیت الله حکیم و سایر علمای قم و نجف اشرف باب
مکاتبه را گشود.
شیخ شلتوت در سفری که به قدس شریف، برای شرکت در کنفرانس اسلامی فلسطین
داشت به همراه دیگر علما، نماز جماعت را به امامت آیت الله کاشف الغطاء خواند.
در همین راستا وی با نوشتن مقدمهای علمی بر کتاب وزین تفسیر مجمع
البیان اثر مفسر بزرگ شیعه علامه طبرسی، گامی دیگر در جهت ایجاد وحدت
برداشت.
مهمترین اقدام شیخ محمود شلتوت در طول حیات زندگی اش، ـ که ظاهرا ناشی از
ارتباط با علمای شیعه و آشنایی با مبانی فکری این مکتب بود ـ صدور فتوا مبنی بر جواز تعبد و پیروی از
فقه مذاهب معتبری مثل شیعه است.
پیشینه ی فتوی از این قرار است هنگامی که «شیخ عبدالمجید سلیم» ریاست
دانشگاه، الازهر را بر عهده داشت، تصمیم گرفت تا فتوایی مبنی بر جواز پیروی از مذهب
اهل بیت علیهم السلام صادر کند، هنگامی که خواست این کار را انجام دهد از طرف عناصر
استکبار، کتابی توهین آمیز نسبت به مقدسات اهل سنت منتشر و در بین اعضای دارالتقریب
پخش شد.
این کتاب که به یکی از علمای شیعه نسبت داده شده بود، بدون تاریخ و بدون
ذکر محل و نام چاپخانه در اختیار اعضا قرار گرفت و موجی از ناراحتی و بدبینی نسبت
به مذهب شیعه را در پی داشت عبدالمجید سلیم به واسطه این توطئه نتوانست این فتوا را
صادر کند تا آنکه سالها بعد شاگردش شیخ شلتوت این فتوا را صادر کرد.[19]
فتوای شیخ دارای سه عنصر اصلی می باشد:
1ـ هیچ مسلمانی ملزم نیست که حتماً تابع یکی از مذاهب چهارگانه اهل سنت
باشد، بلکه هر مسلمانی در انتخاب هر یک از مذاهب فقهی آزاد است.
2ـ انتقال از یک مذهب فقهی به مذهب فقهی دیگر جایز است.
3ـ هر مسلمانی اگر چه سنی باشد می تواند، طبق فقه شیعه امامیه عمل کند.
شلتوت یکی از دلایل مهم صدور این فتوا را مطالعه کتب فقهی شیعه و قوی تر و
متین تر بودن ادله عالمان شیعه از ادله دیگر می داند. ایشان این فتوا را به آستانه
قدس رضوی تقدیم نمود و این فتوی که با خط شیخ محمود شلتوت می باشد به عنوان یک سند
مهم در کتابخانه آستانه نگهداری می شود.[20]
شلتوت به هیچ عنوان تعصب مذهبی نداشت و حرف حق را از هر مذهبی بود قبول می
کرد. به عنوان مثال، در مورد حکم سه طلاق با عدد، نظر شیعه را قبول دارد. او معتقد
است طلاقی که با عدد همراه است چه لفظاً و چه اشارهً یک طلاق محسوب نمی شود.[22]
جالب این است که هم اکنون این حکم در دادگاههای مصر بنا بر مذهب شیعه رسیدگی
می شود.
در مسئله رضاع که آیا کودک با یک نوبت شیر خوردن از زنی حکم فرزند او پیدا
می کند یا تعداد بیشتری لازم است تا شیردهنده حکم مادر را پیدا کند، شلتوت دلیل
شیعه را قوی تر دانسته و بر طبق رأی شیعه فتوا داده است.[23]
یکی از موضوعات اختلافی بین علمای اهل سنت و شیعه حدیث ثقلین است. شیعه
معتقد است دو امانت گرانبها عبارتند از کتاب خدا و عترت و اهل بیت می باشد؛ اما سنی
این دو امانت را کتاب خدا و سنت رسول می داند.
علامه شلتوت دیدگاهی میانه ارائه کرد. وی در این باره معتقد است طرق حدیث
ثقلین متعدد است و در بعضی از آن ها آمده «کتاب خدا و عترتم» بدون شک سنت همان چیزی
است که پیامبر و عترت طاهرینش بر
آن بوده اند.[24]
سرانجام این شخصیت بزرگ اسلامی در تاریخ 27 رجب 1383هـ . ق به دیار باقی
شتافت و جامعه اسلامی را داغدار کرد.
از دیگر منادیان و طلایهداران وحدت در جهان اسلام، شیخ محمد غزالی
است.
در تاریخ 1334 هـ . ق در یک خانواده ساده و متدین در روستای «نکلا العنب»
واقع در استان بحیره چشم به جهان گشود پدرش یکی از تجار روستا بود و دوستدار رسول
(ص) و آل رسول (ع) بود محمد پس از گذراندن دوران کودکی برای فراگیری ادبیات وارد
مکتب خانه روستا شد در 10 سالگی کل قرآن را حفظ کرد.
و سپس برای تحصیل علوم دینی به اسکندریه رفت و در سال 1356 هـ . ق در رشته
اصول دین در دانشگاه الازهر مشغول تحصیل گردید. و بعد از تحصیل مشغول تدریس و
فعالیت علمی در آنجا شد.[25]
مهمترین اساتید وی عبارت بودند از: حسن النباء: (غزالی از نباء به عنوان مجدد اسلام در قرن 14 هجری یاد می
کند)، شیخ ابراهیم غربادی، شیخ
عبدالعزیز بلال، شیخ عنانی، امام
محمد ابوزهره، شیخ عبدالعظیم
زرقانی ، شیخ محمود شلتوت.
همچنین برخی شاگردان وی عبارتاند از:
1ـ یوسف قرضاوی: از متفکران و فقها بزرگ اهل سنت که در سال 1344 هـ . ق در
مصر متولد شد. وی در سال 1367 و 1373 به جرم همکاری با اخوان مسلمین،[26]
توسط رژیم مصر دستگیر و زندانی شد.
پس از آزادی، به تدریس در دانشگاه الازهر و تألیف مشغول شد. قرضاوی حدود
128 کتاب در زمینه عقیدتی، قرآن، سنت، فقه، اصول، اقتصاد اسلامی، تربیت اسلامی،
تبلیغ، وحدت، ادب و شعر به رشته تحریر در آورده است.
2ـ شیخ حسین حسن الطویل.[27]
شیخ محمد غزالی، اندیشمند مصری در طول بیش از نیم قرن حیات علمی خود توانست
بیش از 10 مقاله و 53 کتاب در موضوعات مختلف قرآنی، اصلاح گری دینی، اجتماعی و
سیاسی بنویسید. اکثر تألیفات وی به زبانهای انگلیسی، فرانسوی، اردو و ... در
سراسر جهان منتشر شده است. برخی تألیفات او عبارتاند از:
1ـ الاسلام و الاوضاع الاقتصادیه: موضوع آن نظریات و عقاید اسلام درباره
اقتصاد است.
2ـ الاسلام و المناهج الاشتراکیه: غزالی در این کتاب همه مسلمانان و
متفکران مسلمان را به ضرورت بازگشت به تعالیم اسلام و پایه ریزی نظام سیاسی،
اقتصادی و اجتماعی بر پایه اسلام دعوت می کند.
3- ظلام من الغرب: غزالی در این کتاب درباره روشنفکران غربزده و اهداف آن
ها در کشورهای اسلامی سخن می گوید، و تأکید می کند که این عناصر باید از حیات سیاسی
ـ اجتماعی مصر کنار روند.
4ـ خلق المسلم
5ـ فقه السیره
به حق می توان گفت شیخ محمد غزالی یکی از پرچم داران وحدت اسلامی در سده
اخیر است. غزالی معتقد است که اسلام، دین وحدت است و در اوایل ظهور توانست بین تمام
قبایل عرب و عجم اتحاد برقرار کند و هفتاد سال بزرگترین تمدن انسانی و اسلامی را
بنا نهاد؛ ولی متأسفانه پس از آن بذر تفرقه پاشیده و جمعیت ها متفرق شد، در نتیجه
ممالک اسلامی از هم پاشید.
به برخی از اندیشه های او در این زمینه عبارتاند از:
غزالی اعتقادی به مرزهای جغرافیایی ندارد و بسیار فراتر فکر می کند. از
منظر غزالی هر جا مسلمانی زندگی می کند، آنجا کشور بزرگ اسلامی است.
به عقیده غزالی وحدت عربی بدون اسلام هیچ توفیقی نخواهد داشت. وی ضمن
انتقاد شدید از ناسیونالیسم عربی می گوید: اگر وحدت اعراب و دعوت به ناسیونالیسم
عربی به شیوه و سبک حزب بعث عربی باشد امیدوارم خداوند این اتحاد را موفق نگرداند و
زمینه های آن را نیز فراهم ننماید. عرب منهای اسلام مساوی است با صفر، و چنانچه
اسلامی در کار نباشد این اتحاد هیچ ارزشی ندارد.
یکی از نکات تأسف آور دنیای اسلام تفرقه است در حالی که استکبار و حامیان
زور و زر با اتحاد و یکپارچگی منافع کشورهای مسلمان را تاراج می کنند. مسلمانان به
علت اختلافات داخلی در ساختن کشور واحد اسلامی ناتوانند.
غزالی روشنفکر مصری، ضمن انتقاد از تفرقه موجود میان مسلمانان و اتحاد کفار
می نویسد: فرقه های مختلف و متخاصم مسیحی، جنگهای دینی را که در خلال قرون
وسطی میان ایشان شعله ور بود به دست فراموشی سپردند و اختلافات مهمی را که گاهی تا
عمق عقایدشان نفوذ می کند و ایشان را از نظر اصول عقیده از هم جدا می کند، یکباره
به دور افکندند و مقرر داشتند که در برابر اسلام و مسلمین به صفی واحد درآیند و
جبهه ای نیرومند تشکیل دهند، ولی بر سر
امور واهی همچنان دستخوش خصومت و اختلاف مانده اند و جامعه ای که می باید
ایشان را از تفرقه باز دارد هنوز به صورت آرزویی باقی مانده... .[28]
غزالی عوامل تفرقه مسلمین را شامل موارد زیر می داند:
1ـ عدم آگاهی فرق مسلمین از عقاید و رفتار و اخلاق طرف مقابل است. عدم
آگاهی موجب قضاوت بی جا می شود.
2ـ نویسندگان مغرض که توجهی به اتحاد مسلمین ندارند و مطالبشان کینه و
اختلاف را تحریک می نماید، به نظر وی این افراد جرم بزرگی را مرتکب می شوند.
3ـ یادآوری اختلافات گذشته و دامن زدن به این اختلافات و بزرگنمایی آن.
همچنین وی نقش عالمان دینی در تمام فرقه های اسلامی و رشد فرهنگی و علمی
جوامع مسلمان را از عوامل وحدت می داند.
غزالی معتقد است اگر عالمان در سخنرانیها، کنفرانسها و نوشتارهای
خود به موضوع وحدت توجه کنند جو جامعه اسلامی نیز به سوی وحدت پیش خواهد رفت.[29]
سرانجام شیخ محمدغزالی پس از 70 سال عمر پربرکت در راه اعتلای اسلام در
تاریخ 19 شوال 1416هـ . ق از دنیا رفت و در قبرستان بقیع به خاک سپرده شد.[30]
نتایج به دستآمده از این نوشتار عبارتاند
از:
1.
اندیشمندان زیادی در جهان اسلام وجود داشتهاند که فارغ از تعصبات
مذهبی اندیشهی ایجاد وحدت میان مسلمانان بودهاند، که شیخ محمدعبده، شیخ شلتوت
و شیخ محمدغزالی از آن دسته هستند.
2.
منادیان وحدت در راه تقریب میان مسلمانان متحمل دشواریها و زحمات
فراوانی شدند.
3.
منادیان وحدت نمی توانند خود را محدود به
خانواده، قبیله، شهر و حتی کشور خود نمایند آنها فراتر از محدوده ای جغرافیایی
زندگی می کنند. همین فرانگری موجب می شود چالشها و شکافهای اجتماعی را
نیز مشاهده کنند.
1.
احمدی، علی، طلایه داران
تقریب2، 6 و 8، مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی، 1383.
2.
احمدی، مهدی، طلایه داران تقریب 4 مجمع جهانی تقریب مذاهب،
1383.
3.
بی آزار شیرازی، عبدالکریم، شیخ شلتوت طلایهدار تقریب، مجمع جهانی
تقریب مذاهب، 1379.
4.
التسخیری، محمدمهدی، رجالات التقریب، مجمع تقریب بین المذاهب الاسلامیه،
1429.
5.
خسروشاهی، سید هادی، گفت و گویی با علمای الازهر درباره تقریب، مجمع جهانی
تقریب مذاهب اسلامی 1386.
6.
رئیس کرمی، سیدعلی، منادیان تقریب، مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی،
1382.
7.
عثمان، محمد، منادیان تقریب، مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی،
1383.
8.
گروهی از نویسندگان، همبستگی مذاهب اسلامی، ترجمه دکتر عبدالکریم بی آزار
شیرازی، سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، 1377.
9.
مطهری، مرتضی، سیری در نهج البلاغه، قم،
صدرا.
10.
مطهری، مرتضی، نهضتهای اسلامی در صد سال اخیر، قم،
صدرا.
11.
مکارم شیرازی، ناصر، ماهنامه اخبار تقریب، شماره 49.
12.
ـــــــــــــــــــــــــ، ماهنامه مکتب اسلام، شماره 7، قم، 1357.
[1] .
احمدی، مهدی، طلایهداران تقریب 4، ص13.
[2] .
همان، ص35.
[3] .
همان، ص54.
[4] .
همان، ص81.
[5] . مطهری، مرتضی، نهضت های اسلامی در صد ساله اخیر، ص
36.
[6] . احمدی، مهدی، طلایهداران تقریب 4،
ص131.
[7] .
همان، ص119.
[8] . مطهری، مرتضی، سیری در نهج البلاغه، ص
17.
[9] .
همان، ص15.
[10] .
احمدی، علی، طلایهداران تقریب 2، ص24.
[11] .
همان، ص26.
[12] . گروهی از نویسندگان، همبستگی مذاهب اسلامی، ص
355.
[13] . اخبار تقریب، ش 46 ـ 45، ص 27.
[14] . ماهنامه مکتب اسلام، اسفند 1388، ص
44.
[15] .
احمدی، علی، طلایهداران تقریب2، ص37.
[16] . همان، ص 51.
[17] .
همان، ص51.
[18] . بی آزار شیرازی، عبدالکریم، شیخ محمود شلتوت طلایه
دار تقریب، ص 5.
[19] .
احمدی، علی، طلایهداران تقریب 2، ص70.
[20] . گروهی از نویسندگان، همبستگی مذاهب اسلامی، ص
318.
[21] . گردآوری آراء و نظرات و فتاوای عالمان مذاهب
اسلامی در مسائل فرعی در کنار هم، بدون موازنه بین آنها از حیث دلیل و مدرک و اینکه
کدام یک از آنها بر دیگری از حیث دلیل و مدرک برتری دارد. امروزه به فقه تطبیقی و
به این معنا «فقه مقارن» می گویند.
[22] . بی آزار شیرازی، عبدالکریم، شیخ محمود شلتوت طلایه
دار تقریب، ص 179.
[23] .
احمدی، علی، طلایهداران تقریب2، ص89.
[24] . همان، ص
30.
[25] .
احمدی، علی، طلایهداران تقریب 8، ص21.
[26] . جمعیت اخوان المسلمین، یکی از جمعیتهای مبارز
در سال های 1309 ـ 1349 هـ . ش بود که بیشتر در کشورهای عربی فعالیت می کرد و مقر
اصلی آن در مصر قرار داشت.
[27] .
احمدی، علی، همان، ص23.
[28] . احمدی، علی، طلایه داران تقریب 8، ص
82.
[29] .
همان، ص80.
[30] .
همان، ص129.